🔹 آمریکای ترامپ، اکنون در حال فاصله گرفتن کامل از تمامی آن قواعد و نُرمهای لیبرالیسم است که تاکنون فیلسوفانی مانند "فرانسیس فوکویاما"و... در آثار خود، آن را با افتخار تمام به رخ جهان و جهانیان کشیدهاند.
اما همو اکنون چنان عزادار مرگ لیبرالیسم در آمریکا شده است که به زبان صریح می گوید:
«ترامپ به پدیدهای در آمریکا تبدیل شده است که می خواهد مقولاتی مانند لیبرالیسم، آزادی، حقوق بشر و ...را برای همیشه به تاریح بسپارد»
🔹 صدایی که امروز از آمریکا شنیده میشود، یک شیفت اساسی در سیاست آن کشور است که حتی نزدیکترین متحدان آمریکا در اروپا و آسیا و خاورمیانه و ... را به استیصال واداشته است.
رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ با چشمان اشکبار و در میان اندوه و استیصال سران اروپایی میگوید:
«ارزشهای ما با ارزشهای آمریکا، دیگر همسان نیست و آمریکا پشت اروپا را به نفع دشمنان دیرین و کلاسیک این قاره خالی کرده است»
🔹 ناشی از همین استیصال است که "ایمانوئل مکرون" سران اروپا را در کاخ الیزه گرد هم میآورد تا تدبیری بیندیشند. در حالی که هیچکدام از مدعوین آن نشست اضطراری هم نمیدانند در مقابل تغییر رویکرد آمریکا باید چه بگویند...
🔹 برخی تحلیلگران، چنین تغییر ناگهانی در رویکرد آمریکا را برای کنترل قدرت نوظهور چین توسط ترامپ، از طریق نزدیکی تاکتیکی آمریکا به روسیه میدانند که میخواهد با مهندسی معکوس سیاست هنری کیسنجر، میان روسیه و چین، اختلاف بیندازد.
اما پر واضح است که کپی یک سیاست، هیچ موقع جای اصل آن را نمیگیرد و تاریخ هم دو بار تکرار نمیشود، مگر بهصورت کمدی.
🔹 بهعلاوه، ترامپ هم کیسینجر نیست و تدابیر او پیش از آنکه موجب شکافی میان روسیه و چین بشود، به شکاف تاریخی میان اروپا و آمریکا منجر خواهد شد.
🔹 اکنون بیش از آنکه صدای شکستن استخوانهای چین از این سیاستهای ترامپ به گوش برسد، شکسته شدن اتحاد آمریکا و اروپا آشکار گشته است و از صدای شکستن آن اتحاد است که هفت گنبد افلاک پر صداست، کوتهنظر ببین که سخن، مختصر گرفت.
🔹 اکنون پژواک صدای فاشیسم است که از حنجرهی ترامپ و معاون او "جی دی وَنْس" به گوش میرسد. همویی که در محافل سیاسی اروپا به "موسولینی دوم" معروف است و احزاب دستراستی و نژادپرست اروپا برای تصاحب کرسیهای قدرت، چشم امید به حمایتهای سیاسی و مالی او و "ایلان ماسک" دوخته اند.
🔹 ابعاد و پیامد برآمدن ترامپ در انتخابات آمریکا، زمانی قابل درک است که فلسفه و چرایی حضور افرادی مانند " ماسک" با ثروتی معادل ۴۲۰ میلیارد دلار و دهها ثروتمند دیگر در کانون ترامپ، کاویده شود که مجموع ثروتشان از جمع بودجهی سالیانهی ۷۰ کشور جهان بیشتر است. صاحبان این ثروتهای مافیایی امروز در شهر به شهر اروپا فعال هستند که با حمایت از احزاب راستگرای افراطی، شاخوبرگ فاشیسم را در آن قاره گسترش دهند.
🔹 آمریکا بهعنوان مهد لیبرالیسم جهان، اکنون تحت تأثیر چنین چنین افکاری، کاملاً به سمت فاشیسم، شیفت کرده است و تمامی رویکردهای دیگر آن را در اروپا، خاورمیانه، اوکراین، غزه و... باید در ذیل این رویکرد اصلی آن کشور کاوید.
🔹 از منظر همین رویکرد است که تاریخ هم در زبان ترامپ، وارونه خوانده می شود. از اوکراین به جای روسیه، با عنوان"متجاوز" یاد میشود، طوریکه "مایک پنس" معاون سابق خود او هم انگشت به دهان میماند و میگوید: «تاریخ را درست بخوان آقا»
🔹 و در اتاقی که برای اتخاذ تصمیم در مورد سرنوشت اوکراین، میان روسیه و امریکا تدارک دیده میشود، حتی اجازهی نگاه کردن از پنجرهاش به "زلنسکی" داده نمیشود.
🔹 هیچ جای شگفتی نیست که در قالب همین رویکرد است که تصاحب و تصرف کانادا، کانال پاناما، گرینلند و حتی غزه... برای دونالد ترامپ، بهصورت هدف و آرزو درمیآید و کشورهایی مانند اردن، مصر و... چنان در مخمصهی پذیرفتن آوارگان غزه از طرف امریکا قرار میگیرند که پادشاه اردن در دیدار با ترامپ به تیک عصبی دچار میشود.
🔹 آیا قواعد روابط بینالملل، جملگی در حال شیفت کردن به رویکرد فاشیسم هستند؟
مالک رضایی...