گروه رسانه ای با مردم
خانواده ها و جوان ها به اندازه کافی گرفتار فضاهای متنوع و مختلف مجازی داخلی و خارجی غیر قابل کنترل و نظارت هستند، حداقل نمایش های خانگی بیشتر رعایت کنند - نظر شما؟
فارغ از بحث حرفه ای و کارشناسی بخش نمایش های خانگی ، انتقال پولهای میلیارد تومانی، رانت و فامیل بازی گسترده بازیگران و حضور با هنر یا بی هنر فرزندان کارگردان ها و تولید کنندگان در این نمایش ها، بسیاری از بینندگان که از طریق شبکه های اجتماعی نمایش داده می شود و حتی آنها که طرفدار این شبکه ها و نمایش ها هستند نسبت به این موارد رابشدت معترض کرده است.
در این سریال ها که بعضی از آنها مانند تاسیان به کارگردانی و نویسندگی تینا پاکروان و بازیگرانی حرفه ای بر روی انتن رفت و بینندگان زیادی را با خود همراه کرد یا سریال شغال در حال نمایش و .... تابو شکنی هایی رو به رشد در سینمای ایران رقم خورده است.
گر چه سینماگران و قشرجوان روشنفکر از این موارد شاید استقبال بکنند، اما بسیاری از خانواده های اصیل بی شک با این فضاها مخالفند و در عین حالی که امکان کنترل و نظارت کامل بر جوان ها را ندارند چون ابزار مجازی کافی در دست کودک دبستانی تا سطوح دانشگاهی به وفور وجود دارد، این نمایش ها به خودی خود بنزین بر روی آتش است...
استفاده از ادبیات زشت و نازل که در گفتمان نسل های تا دهه شصت مرسوم نبوده و جایگاه چندانی نداشت ولی بعد از آن به علت همین کارهای ضد فرهنگی و فرهنگ گویشی و زبانی نازل بسیار رایج شده است، - نفس به نفس شدن هنرپیشه ها و لمس کردن ها و امثال آن برای نسل های قدیمی تر کشور تعجب بر انگیز و در عین حال برای نسل جوان امری معمول شده است.!؟.
از آنجایی که در سراسر جهان هنرهای نمایشی بالاترین هنر تاثیر گذار در زندگی افراد جامعه به خصوص نسل جوان تر هست ، دقت در این راستا امری الزامی است و نباید اجازه داده شود - هر روز پرده ها و حرمت ها دریده تر و چیزی به جوان ها نمایان ساخت که در چارچوب فرهنگ ایران و ایرانی نبوده و نیست.
درست است که در جهان پیشرفت کنونی همه افراد جامعه شامل جوان و سالمند از طریق پلتفرم های مختلف و فضاهای مجازی گسترده داخلی و خارجی غیر قابل نظارت و کنترل همه چیز را از اول صبح تا نیمه شب تماشا می کنند ولی نمایاندن این صحنه ها و این نوع دیالوگ های به نشانه عادی جلوه دادن صحنه و صمیمت - بد آموزی های متعددی به همراه دارد.
در محیط زندگی ما شاید تا همین چند سال قبل از این ادبیات بین جوان ها نیز کمتر مرسوم بود ، ولی هم اکنون از هر سه کلمه حرفی که می زنند یک کلمه آن بی ادبانه و حداقل از نظر نسل های گذشته بسیار هم زشت است.
بارها در زمینه نمایش های خانگی و نظارت بر این عرصه به مسئولان و دستگاههای متولی تذکر داده شده اما اثری ندارد و از نگاه جوان ها هر قدر میزان صحنه های نزدیکتر و ادبیات سخیف تر نمایش و سریال جالب تر است.
نمونه دیگر آن سریال اجل معلق است که عطاران در گفتمان با اجل معلق از این ادبیات زشت با اطرافیان استفاده می کند و یا در دیگر نمایش ها حتی خانم ها در اجرا و انجام این کارها پیشی گرفته اند.
شاید نویسندگان و کارگردان ها بگویند- وقتی می خواهیم یک معتاد یا آدم خشن و بی خانواده را نشان دهیم ساده ترین راهکار و عملکرد بهره گیری از گویش و لهجه لاتی ، توهین آمیز ، زشت و دور از ادب در برایر اعضای خانواده در منازل است و اعتقاد دارند که صحنه های نمایش را طبیعی جلوه می دهد.
این هنرمندان آگاهند ، ادامه این روند فرهنگ جامعه را که اکنون هم دستخوش تغییرات کرده است دوچندان تنزل می دهد و واقعا باید در انتخاب واژه ها و صحنه ها دقت بیشتری شود.
هنر در واقع همین است که با همه محدودیت های اجتماعی و خانوادگی آن هم در فرهنگی مانند فرهنگ اصیل ایرانی بتوانید و بتوانیم - پیام به بهترین شکل و ادبیاتی مناسب منتقل شود..
موفق باشید - مدیر مسئول
ادامه دارد....