کد : 4363 ۳۱مرداد ۱۴۰۴ ساعت 14:47
درخشش محمد و علیرضا در ورزش،

علیرضا همیشه نفس کمی می آورد ، اما کسی نمی دانست!؟

پایگاه خبری، رسمی گیلان ۲۴: همیشه اواخر بازی علیرضا نفس کم می آورد و سالها کسی علت آن را نمی دانست. علیرضا در اوایل دهه ۶۰ سربازی را در منطقه جنگی سومار بود که بدلیل حمله شیمیایی عراق و عوارض ناشی از آن ریه اش به شدت آسیب دیده بود و سالها کسی از آن خبردار نبود.www.gilan۲۴.ir
علیرضا همیشه نفس کمی می آورد ، اما کسی نمی دانست!؟

گروه رسانه ای با مردم " با مردم ، برای مردم"

مدتی در این فکر بودم تا درخصوص یکسری از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی مطالبی را به رشته تحریر در آورم و چون این خاطرات احتمالا برای هم سن و سال های من نیز وجود دارد بدین نحو هم تجدید خاطره ای شده باشد و هم یادی از گذشته های دور این سامان یعنی واجارگاه همیشه سبز و زیبا کرده باشیم. تعطیلات تابستانی دانشگاه فرصتی را فراهم کرد تا مطالبی را با شما عزیزان همشهری به اشتراک بگذارم.
میخواهم از خانواده ای یاد کنم که جوانان واجارگاه بویژه جورسره خوب آنان را به خاطر دارند: خانواده شادروان عزیز پرحرف(اعتمادی فر)
پدر خانواده انسان بسیار زحمتکش و سلیم النفسی بود و با تلاش شبانه روزی که عمدتا کشاورزی و دامداری بود بار سنگین تامین هزینه های خانواده پرجمعیتش را بدوش می کشید.

مرحوم عزیز پرحرف به عنوان بزرگتر محل همیشه نقش مثبتی داشت و اگر اختلافی بین خانواده ها پیش می آمد به عنوان بزرگتر و میانجی عمل می کرد. در مسابقات کشتی گیله مردی هم یکی از داوران میدان بود.
یکی از خصوصیات منحصر به فرد این خانواده این بود که همگی به نحوی در یک رشته ورزشی تبحر و فعال بودند. 
از مادر خانواده، مرحومه حاجیه سکینه اسددخت واجاری(اسدنیا) و خواهران خانواده بویژه گلی و مهناز یاد کنم که هر روز سروصدای حدود 15 بچه را تحمل می کردند، چون زمین بازی فوتبال ما میدان جور سره در کنار منزل ایشان بود و باید در ساعات اولیه بعد از ظهر که زمان استراحت خانواده  بود دو دروازه فلزی کوچک در حیاط خانه شان را برداشته و بعد از پایان بازی در غروب به سر جایش برمی گرداندیم.

این کار هر روز ما بود و خانم های خانه با خوشرویی اجازه می دادند که دروازه ها را برداشته و روی آسفالت فوتبال گل کوچک بازی کنیم. 
همبازی هایم در فوتبال گل کوچک که تقریباً در یک رده سنی بودیم آقایان حیدر و لیث شریف زاده، فریبرز و فرزاد آقایی، فرشید عاشوری، محمد دیبا، فرامرز مهران،محمدعلی نظرپاک،ابوالفضل احمدی فرد، مهدی تدبیر و آتیلا خادمی و یک رده سنی بالاتر شامل علیرضا مهرآبادی،مصطفی فروهر، بابک حسینی،رمضانعلی مهران،حسین اسدنیا،مرتضی کاکرودی،محمد زارع،عباس آقاجانی و صمیم شریف زاده بودند.
 یادی هم کنم از مرحوم غلامحسین مهران(پرحرف) که مغازه کوچکی چسبیده به منزلشان داشتند و یاد نوشیدن نوشابه های سرد و تگری هنوز در خاطرم هست.

مرحوم مهران خیلی شوخ طبع بود و معمولا بعد از باز کردن درب نوشابه، بدون اینکه کسی متوجه بشه درب نوشابه را یواشکی به سمت بچه ها پرت میکرد و همه دنبال شخص پرتاب کننده بودند.
آن چیزی که به خاطر دارم آقا ناصر پسر ارشد خانواده در رشته کشتی گیله مردی فعال بود و عمدتا در عروسی های آن زمان و یا در مسابقات در میدان جورسره کشتی می گرفت. البته در تیم فوتبال هم به عنوان دفاع وسط و سرزن بازی می کرد.
محمدآقا در رشته فوتبال که واقعا یک چپ پای بی نظیر و سرآمد فوتبالیست های دهه 60 شمسی در منطقه بود. همه شوت های قدرتمند با پای چپ او را به یاد داریم. 
تیم فوتبال واجارگاه در ابتدا پرسپولیس نام داشت و اگر خاطرتان باشد بعد از فوت ناگهانی مرحوم امیر پیکرآرا در سانحه تصادف که اتفاقا ایشان هم از فوتبالیست های خوب آنزمان بود، نام تیم فوتبال به امیر واجارگاه تغییر کرد.
تیم امیر واجارگاه متشکل از افراد واجارگاهی و روستاهاو مناطق همجوار بود. مانند مرحوم ارسلان، علی و منصور اسدنیا، ناصر،سیاوش، نادر و محمد پرحرف، دروازبان ها در دوره های مختلف شامل داوود حاتمی، مهدی حامد و حسین کریمی، مرحومان امیر پیکرآرا و جمشید اسدپور ، سهراب کیوانی، مجید محمدپور، کامران نوین، حسن خانعلی پور، منصور و ناصر پدرپور، سیروس سبزعلی پور، موسی پور زلفی ، اسدالله تابار و مهدی قلی کریمی(هر سه از قاسم آباد) (همینقدر یادم هست اگر کسی جا افتاده ببخشید)

.
چند بازی از محمد در ذهنم نقش بسته است

 اولین خاطره، بازی با تیم ایرانمهر رشت که در زمین ارغوان لزرجان برگزار شد و با 2 گل مشابه که توسط محمد پرحرف و امیر پیکرارا به ثمر رسید این تیم را شکست دادند. دروازبان تیم ایرانمهر مصطفی خمامی بود که قد کوتاهی داشت و آن چیزی که در خاطرم هست هر دو گل را از بالای سر او عبور دادن(بقول امروزی ها بصورت چیپ).

در تیم ایرانمهر یک پسر نوجوان 12 تا 13 ساله بازی می کرد که مهدی صدایش می کردند که بعداً فهمیدم همان مهدی تنهایی بود که بازیکن معروفی شد و در یکی از تیم های رشت بازی کرد ولی عمر فوتبالی اش کوتاه بود.
 

درخشش محمد در این بازی باعث شد که به تیم ایرانمهر رشت منتقل بشه. محمد به واسطه بازی های درخشانش بعداً به تیم سپیدرود رشت رفت و در ادامه موفقیت هایش به تیم فوتبال منتخب گیلان دعوت شد و از سال های 1364 تا 1367 عضو منتخب گیلان و در بازی های سراسری لیگ قدس بازی کرد.

محمد علاوه بر فوتبال در فوتسال و فوتبال ساحلی هم بازی می کرد و تنها بازیکنی هست که در هر سه رشته مقام کشوری دارد.
فوتبال(نائب قهرمانی لیگ قدس با منتخب گیلان در سال 1367)
 فوتسال(نائب قهرمانی باشگاه های کشور با تیم مقاومت گیلان در سال 1376)
فوتبال ساحلی(مقام سوم کشور با تیم شهدای فوتبالیست گیلان در سال 1381)
یک نقل و قول معروف از مرحوم استاد بهمن خان صالح نیا شنیدم که اگر محمد پرحرف حرف مرا گوش می کرد و به ملوان می آمد او را تحویل تیم ملی ایران می دادم.
یک بازی دوستانه در زمین ارغوان بین امیر واجارگاه و منتخب پرسپولیس و استقلال آن زمان برگزار شد که امیر با نتیجه 5 بر صفر بازی را واگذار کرد.

بازیکنان تیم تهرانی محمد دادکان، محمد پنجعلی، محمد مایلی کهنً، رضا احدی و مرحوم حبیب خبیری در یادم هست. البته یک گل از روی ضربه کرنر بصورت مستقیم وارد دروازه شد که چون پشت دروازه بودم بدلیل خطای مهاجم روی دروازه بان داوود حاتمی بود. یک گل هم از روی نقطه پنالتی توسط محمد پنجعلی به ثمر رسید.

خاطره ای که از این بازی دارم خطای شدید نادر پرحرف روی پای مرحوم رضا احدی بازیکن خوش تکنیک استقلال بود. همچنین شوت مرحوم حبیب خبیری که بین تماشاچی ها رفت و باعث خونریزی بینی دایی ام مرحوم ادهم ایوبی شد که توسط پزشک تیم تهرانی مداوا شد.
واجارگاه تیم دیگری هم داشت به نام صنعت چای و متشکل از جوانان جیر سره بود. 
ولی و حمید بینا، حسن پدرپور، سلیمان و اسحق امیدی، منصور و صفر رضایی،نادر حیدری، حمید و مجید علیزاده، حسن آبراری،لایق شریف زاده،یوسف دارپرنیان ، صفر خانعلی زاده، شهید رضا سادات اشکوری و نریمان بهروزی.(این اسامی در ذهنم هست).
 از نریمان هم یک خاطره دارم. در بازی دوستانه بین تیم های امیر و صنعت چای واجارگاه که بقول معروف با هم کل کل فوتبالی داشتند و با نتیجه مساوی 1-1 تمام شد گل تیم صنعت چای توسط نریمان به ثمر رسید. توپ را  از روی ضربه کاشته به داخل محوطه 18 قدم سانتر کرد و بطور اتفاقی وارد دروازه شد.
*************************
نفر بعدی که میخواهم ازش ذکر خیری کنم علیرضای پرحرف عزیز و دوست داشتنی است که در رشته والیبال سرآمد والیبالیست های منطقه و چهره شاخص در والیبال گیلان بود. 
وجه تمایز علیرضا در خانواده پرحرف، مردمی بودن که موجب شده بود افرادی از رده های سنی مختلف بهش علاقه داشته باشند.
علیرضا در ایام جوانی دارای یک ماشین دوج بود و آدمی خودساخته. با این دوج از خشکلات سنگ بار میزد برای ساختمان سازی اهالی محل، حمل کود دامی برای کشاورزان، حمل چای و پرتقال و از این طریق به خانواده کمک مالی می رساند. درکنار این درآمدزایی پرزحمت، در تیم والیبال واجارگاه هم یک چهره شاخص بود. 
تیم والیبال واجارگاه هم تا جایی که یادم هست شامل حسین امیرزاده، محمد یاسوری، احمدرضا بینا و غلامرضا امیری به عنوان پاسور در ادوار مختلف، هرمز ملکی، تقی و یوسف دوبنده، جهانگیر کریمی،سیاوش و امیر بهروزی، حسین زادحسین،نادر باقی زاده، ابوطالب دل افروز، اسفندیار روئین تن، فرشید محمدپور(بی بالان)، کیوان باقی زاده و مرحوم داوود شاه منصوری بودند.(همین اسامی به ذهنم میاد)
بازی های زیبای علیرضا را عمدتا در سالن قدیمی و پیر شهر کلاچای به یاد می آورم و آن هم در برابر تیم کلاچای که شامل جمشید معروف به آلوغ، ناصر عسکریان، حبیب اخلاقی و ... .
 بار سنگین بازی یعنی اسپک و دفاع روی تور بر دوش علیرضا بود.
از تماشاگران ثابت والیبال در این سالن مرحومان اکبر پدرپور، مسلم رستم پورو رضا غلامپور و همچنین  اصغر پدرپور،یوسف رستم پور ، جعفربینا و تیمور روئین تن بودند.
علیرضا بعدا به استخدام بانک ملت درآمد و در تیم بانک ملت هم بازی می کرد. یک بازی خاطره انگیز از بازهای علیرضا مربوط به بازی بانک ملت رشت و استقلال تهران با ترکیب برادران نائینی (اکبر و اصغر که عضو تیم ملی والیبال بودند) در سالن والیبال شهر رحیم اباد بود که با درخشش علیرضا و شهرام پورفتحی این بازی را 3 بر 2 بردند.
 علیرضا چند سال متوالی عضو تیم والیبال منتخب گیلان بود و همگان بازی منتخب گیلان و آذربایجانشرقی را به یاد دارند که علیرضا با درخشش  و با اسپک و دفاع عالی موجبات برد 3 بر 2 منتخب گیلان را فراهم کرد.

به یاد دارم که علیرضا در سال 1372 در قالب تیم والیبال آتش نشانی کلاچای بهترین بازیکن جام گندم طلایی ایران شد. همه به یاد دارند که علیرضا به واسطه درخشش در والیبال به تیم های استقلال و پاس تهران،آرش آمل،آبگینه قزوین و نکاچوب ساری برای بازی دعوت شد ولی به دلیل فراهم نبودن شرایط مالی و چون شغل مناسبی نداشت امکان حضور پیدا نکرد



همیشه  اواخر بازی علیرضا نفس کم می آورد و سالها کسی علت آن را نمی دانست. علیرضا در اوایل دهه 60 سربازی را در منطقه جنگی سومار بود که بدلیل حمله شیمیایی عراق و عوارض ناشی از آن ریه اش به شدت آسیب دیده بود و سالها کسی از آن خبردار نبود.
 علیرضای عزیز در راه دفاع از وطن در واقع یک جانباز شیمیایی است و متاسفانه همچنان از عوارض ناشی از آن رنج فراوان می برد و ماهیانه برای درمان به تهران رفته تا حدی از درد جانکاه آن بکاهد.
علیرضای عزیز برایت آرزوی سلامتی دارم و انشالله قدردان زحماتت برای این دیار باشیم.
بواسطه موفقیت و درخشش محمد و علیرضا در فوتبال و والیبال گیلان، شهر واجارگاه از بعد ورزش در بین ورزش دوستان استان زبانزد است و هنوز هم اگر در یک جمع ورزشی در رشت یا لاهیجان قرار می گیرم خاطرات بازی های درخشان این دو عزیز زبانزد خاص و عام است
.
اگر توفیق نوشتن پیدا کردم درآینده درخصوص معلمان عزیز دوران تحصیلم خواهم نوشت.
فرزند کوچک شهر همیشه سبز واجارگاه
مجید عاشوری
دانشیار پایه 32 رشته آگروتکنولوژی- فیزیولوژی گیاهان زراعی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان

پایگاه خبری، رسمی گیلان 24 www.gilan24.ir
نظر شما
تاکنون نظری برای این مطلب ثبت نگردیده است
ثبت نام در دانشگاه آزاد اسلامی لنگرود - بنر اطلاع رسانی
رشت، بوساز- ساختمان دانا - دندانپزشک ، جراح ، ایمپلنت
رشت، سه راه سردار جنگل، قاسم زاده اصل
کمک به انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی گیلان
زیباترین جلوه نوع دوستی، کمک به بیماران نیازمند است. بیماران دیالیزی و پیوند کلیه منتظر کمکهای کوچک و بزرگ شما هموطنان هستند. انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی استان گیلان
چاپ سوم اصول علمی روزنامه نگاری منتشر شد
کتاب اصول علمی روزنامه نگاری " روزنامه نگاری سایبری" در 300 صفحه قطع وزیری " چاپ سوم " منتشر شد. اصول علمی مصاحبه ، گزارش نویسی ، خبر نویسی ، تاریخ روزنامه نگاری ایران، مبانی ارتباطات،سیاست های خبری، سواد رسانه ای، خبرنگاری بحران، روشهای سوژه یابی و یافته های نو در حوزه روزنامه نگاری سایبری" از فصل های کتاب است. فروش کتاب برای حوزه فرهنگ و رسانه 25 درصد تخفیف دارد. ایمیل " mohammadpour3650@yaho.com