از اولین ساعات روز تا ساعتی بعد از نماز مغرب و عشا در سکوتی معنا دار و آرامشی عجیب تلاش می کرد.
گاهی هم که لب به سخن می گشود، از شرایط مدیریت اجرایی کشور و فسادی که به تدریج بدنه مدیریتی نظام نفوذ و رسوخ می کند، نقد داشت و از اردیبهشت سال 1382 همه ی هم و غمش این بود که ،" چرا فرمان هشت ماده ای رهبر معظم انقلاب مبنی بر مبارزه اصولی با مفاسد اقتصادی و اجتماعی و بستن گلوگاههای فساد مبارزه و مقابله قانونمند و اجرایی نمی شود؟.
در اندیشه ام بود، کسی که در دستگاه قضایی در مقام نفر دوم مدیریت یکی از قوای سه گانه کشور ناظر و شاهد بر حوزه اجرایی است طبیعی است که چنین دیدگاهی داشته باشد و البته که باید نقد و انتقاد کند- اگر چه این نقد را به خاطر آرامش جو عمومی رسانه ای نمی کرد و اعتقاد راسخ داشت مشکلات مدیریت کلان کشور باید با گفتمان و هم اندیشی در درون مجموعه حل و فصل شود.
در تقوا، اخلاق و ولایت مداری زبانزد بود و در مراوادت درون سازمان با افراد زیر مجموعه بسیار به مهر و عطوفت رفتار می کرد.
حدود 17 سال بعد که رئیس دولت نظام اسلامی شد به یکباره چهره ی دیگری از او پدیدار گشت و در مدت سه سال مدیریت اجرایی کشور دیگر آن شخصیت کم حرف و ارام نبود.
سخنرانی ها قراء در داخل و خارج و در شهر و روستا و سفرهای استانی و کارهای انقلابی و اثر گذار زمانبندی شده و مهربانی هایش بر سر زبان ها افتاد به حدی که حسادت های بی انتهای عده ای را اشکار ساخت. آن زمان بود که دریافتم نقش یک مدیر عالی در جایگاهی که قرار می گیرد تا چه حد تفاوت پیدا می کند.
همه عقلا و دلسوزان و آنها که دل در گرو انقلاب و ایرن دارند ، معتقدند؛ بعکس انچه کج اندیشان و بد خواهان به عمد و برای عدم موفقیت ارش فضا سازی کردند و هنوز هم می کنند؛ دیپلماسی شهید رئیسی با همراهی شهید امیرعبداللهیان نه تنها مذاکرات با غرب را پایان نداد، بلکه در منطقه شرق و حوزه خاورمیانه بسیار هم درخشان عمل کرد و با دیپلماسی دقیق و حرفه ای در واردات واکسن، فروش نفت، پیوستن به مجموعه های موثر و نقش آفرین شانگهای و بریکس و تقویت ارتباط با همسایگان، توانست گام های بلندی برای بیرون کشیدن ایران از باتلاقی که پیش از آن ایجاد شده بود، بردارد و آشکار کند که همه آن اتهامات و فضا سازی ها چقدر بی راه و بی ربط بود.
***
در مسیر خدمت به مردم و کشور و مهربانیهای آشکار شهید خدمت همان بس که ایشان در حالی که حین سرکشی از میز خدمت سفر ریاست جمهوری به گیلان در بخش صنعت از کارمندان و کارگران مستقر در این میز پرسیدند، «آیا ناهار خورده اند؟» و منحرفان و بد خواهان دنیا طلب این مساله در بوق و کرنا کرده و سوژه تمسخرشان قرار دادند در حالی پرسش شهید خدمت درآن فضای کار و تلاش و تولید نشانگر مهربانی و دلسوزی رییس دولت و مردمی بودن شان بود.
در همین سفر به استان گیلان کارهای بزرگی که سالیان متمادی بر زمین مانده بود با توصیه و تاکیدشان حل شد، از جمله طرح آزاد سازی سواحل، احیا چندین واحد تولیدی بزرگ و راکد، برگشت دادن بخشی از اموال دولتی و آغاز ساماندهی طرح پسماند در سراوان رشت و .... بود که این مورد آخر در دوره چندین رئیس جمهور و حداقل هیجده استاندار به بحرانی حل نشدنی تبدیل شده بود و هنوز هم بعد از ایشان آن 10 تا 15 درصد کار باقی مانده است..
یکی از مظلومیت های مهمی که باعث شد مقام معظم رهبری آن جمله بسیارمعروف در باره شهید خدمت مطرح کنند،" این بود که دلم برای شهید رئیس سوخت".
تا زمانی که ایشان در قید حیات بودند بسیاری از کسانی که از خدمات و خصوصیات بارز ایشان سخن نمی گفتند ناگاهان به سخن آمدند در حالی که تا پیش از آن جز زخم زبان و تحقیر کلامی درباره شهید رئیسی و دولت ایشان بکار نمی بردند. تا آنجا که کسی مثل سعید لیلاز اقتصاد دان با تمجید از عملکرد اقتصادی دولت شهید رئیسی اعتراف کرد: عدم اذعان عده ی زیادی به خصوص چهره های سرشناس دولتی و اجرایی به این فعالیت ها و تلاش بی وقفه را بی انصافی دانست!
به اعتقاد ما ، از مظلومیت های شهید رئیسی، مظلومیت از سوی برخی دولتمردان و همراهان ایشان بود! کسانی که تفکر، رفتار و عملکردشان با شهید رئیسی فاصله زیادی داشت و نتوانستند بار امانت ایشان را آن طوری که باید به دوش بکشند که قطعا اگر چنین نبود، توفیقات دولت شهید رئیسی به مراتب بیشتر بود، ولی هر آنچه در مدت سه سال در حوزه های متعدد اقتصادی ، اجتماعی و تولیدی هم چنین بازپرداخت بدهی های کلان دولتهای قبلی ، احیا واحدهای تولیدی راکد یا تعطیل شده، اجرای طرح های بزرگ صنعتی و شبکه های آبرسانی و صدها و هزاران طرح و پروژه بزرگ وکوچک به انجام رسید، اگر کمی در داخل و خارج از مرزها انصاف وجود داشته باشد – هرگز قابل کتمان نیست و باز اگر زبان تان به خیر و خوبی نمی چرخد ، حداقل فضاسازی و سیاه نمایی نکنید..
شادی روح شهدای عزیز خدمت به خصوص شهید رئیسی صلوات