با توجه به بررسیهای انجام شده، ازدواجهایی که در آنها یکی از طرفین سلطهگر بوده، از رابطههایی که برابری و اشتراک نظر در آنها مبنای تصمیمگیری بوده، دوام بیشتری داشتهاند.
در میان همین آشنایان محدودتان، خیلیها با همسری سلطهگر زندگی میکنند.
محققان گفتهاند که تقریباً در یکچهارم روابط زنوشوهری، یکی از زوجها سلطهگر بوده است.
سلطهپذیرها قربانی خشونت خانگی میشوند.
از نظر محققان قرار گرفتن در رابطهای که در آن یکی از طرفین سلطهگر است، الزاماً به معنای زندگی در شرایط خشونتآمیز نیست. بهعبارتدیگر، درصورتیکه فردی که سلطهپذیر نیست، با همسری سلطهگر زندگی کند و به خاطر شرایط خاص و محدودیتهایش به قدرتطلبی او تن دهد، میتوان گفت که این فرد قربانی خشونت خانگی شده؛ اما اگر فردی با سلطهجوییهای همسرش مخالفتی نداشته باشد و به خاطر ویژگیهای شخصیاش آنها را آزاردهنده تلقی نکند، نمیتوان حرفی از خشونت به میان آورد.
عاقبت زندگی با آدمهای سلطهگر، مدام جنگ و دعوا کردن است.
با توجه به نتایج اعلامشده، در چنین شرایطی زن و شوهر با آرامش بیشتری در کنار هم زندگی میکنند، کمتر با هم درگیر میشوند و بیشتر به صاحب فرزند شدن تمایل نشان میدهند
تصور نکنید که یک فرد سلطهگر در همهی شرایط، رفتارهای سلطهگرانه را به نمایش میگذارد.
همهی ما تا اندازهای هر دوی این ویژگیها (سلطهگری و سلطهپذیری) را در خود داریم و در هر شرایطی که بتوانیم، از آنها استفاده میکنیم. برای مثال، همسر سلطهگری که حتی تصمیمهای شخصی زندگی همسرش را هم بهتنهایی میگیرد، وقتی توسط پلیس راهنمایی و رانندگی در خیابان متوقف میشود، به یک سلطهپذیر تبدیل میشود.
همین فرد ممکن است وقتی رئیس یک اداره میشود، دوباره نقش سلطهگر را بازی کند اما زمانی که در دانشگاه، سرِ کلاس یک استاد بزرگ مینشیند، دوباره سلطهپذیر شود. با توجه به این موضوع، میتوان به یک نکتهی مهم دیگر هم اشاره کرد. گفتیم که هر فرد با توجه به شرایطی که در آن قرار میگیرد، سلطهپذیر یا سلطهگر میشود.
در چنین وضعیتی میتوان گفت که یک زن سلطهپذیر، بعد از ازدواج از همسرش مردی سلطهگر میسازد، درحالیکه ممکن بود چنین مردی بعد از ازدواج با یک زن سلطهگر، رفتارهای حاکی از قدرتطلبی را نشان ندهد.