رهبر انقلاب:

مذاکره با دولت آمریکا برای ما هیچ سودی ندارد

مذاکره با دولت آمریکا برای ما هیچ سودی ندارد
پایگاه خبری، رسمی گیلان 24: رهبر انقلاب در تازه ترین بیانات شان با اشاره به اینکه طرف آمریکایی میگوید ایران باید غنی‌سازی نداشته باشد، ما در این قضیه و هر قضیه دیگری تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد، عنوان کرد: مذاکره با دولت آمریکا برای ما هیچ سودی ندارد.www.gilan24.ir

 به گزارش گروه رسانه ای با مردم  حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در بیاناتی خطاب به مردم ایران، نکاتی درباره مسائل روز کشور، منطقه و جهان مطرح کردند .:

– به مسئولان آموزش و پرورش و وزارت علوم و بهداشت و درمان توصیه می‌کنم ارزش و اهمیت استعداد جوانان ایرانی را همواره مورد نظر داشته باشند.
– شهید سیدحسن نصرالله ثروت عظیمی برای دنیای اسلام بود؛ نه فقط برای تشیع یا لبنان. این ثروت از دست نرفته بلکه باقی است. او رفت اما ثروتی که ایجاد کرده بود باقیست.

– داستان حزب‌الله داستان دنباله‌داری است. نباید حزب‌الله را دست‌کم گرفت و از این ثروت مهم غفلت کرد.

– در جنگ ۱۲ روزه اتحاد ملت ایران، دشمن را ناامید کرد. دشمن از همان روزهای اوائل و اواسط جنگ فهمید به آن مقصود و غرض خود دست نمی‌یابد.

– غرض دشمن زدن فرماندهان نبود؛ این یک وسیله بود. دشمن با خود فکر کرده بود فرماندهان نظامی و برخی شخصیت‌های مؤثر نظام را بزند و در کشور اغتشاش به‌وجود آید و در تهران به‌خصوص عوامل آنان دست به آشوب و اغتشاش بزنند و افرادی را که می‌توانند به خیابان‌ها بکشانند تا حادثه‌ای به وسیله مردم علیه جمهوری اسلامی درست کنند.

– هدف دشمن، جمهوری اسلامی و مختل کردن نظام بود. آنان برای بعد از جمهوری اسلامی نقشه کشیده بودند و فکر کرده بودند.

– دشمن می‌خواست فتنه‌های خیابانی درست کند و دسته‌جاتی راه بیندازند و ریشه اسلام را در کشور بکَنند که در همان قدم‌های اول شکست خورد.

– سرداران تقریباً بلافاصله معین شدند و وضع، نظام، ترتیب و قاعده نیروهای مسلح با همان استحکام و با روحیه بالاتر باقی ماند.

– مردم مطلقا تحت تأثیر آنچه دشمن می‌خواست قرار نگرفت. تظاهرات به وجود آمد و خیابان پر شد اما علیه دشمن نه علیه نظام اسلامی.

– عوامل دشمن در ایران و در تهران – که البته بدون‌شک عواملی دارند- به دشمن گفتند ما می‌خواستیم کارهایی بکنیم اما مردم به ما اعتنایی نکردند و مسئولان و کسانی که مسئول انضباط کشور بودند نگذاشتند و نتوانستیم کاری انجام دهیم. پس نقشه دشمن عقیم شد.

– عامل وحدت ملت ایران همچنان باقیست. عده‌ای که منشاء آنان خارج از کشور می‌خواهند اینجور وانمود کنند اتحادی که در ابتدای جنگ ۱۲ روزه و در این مدت پیدا شد برای همان روزها بود. چند روز بگذرد ضعیف می‌شود، اختلافات به‌وجود می‌آید و اختلاف‌نظرها غلبه پیدا می‌کند و این اتحاد از بین خواهد رفت. مردم ایران متفرق می‌شود و می‌توان از گسل‌های قومی و اختلافات سیاسی استفاده کرد و مردم را به جان هم انداخت و اغتشاش و شورش درست کرد. این حرف را تبلیغ می‌کنند اما این حرف غلط محض است.

– در مسائل سیاسی اختلاف‌نظر وجود دارد. ما اقوام زیادی در کشور داریم که همه ایرانی هستند و به ایرانی بودن خود افتخار می‌کنند اما در مقابل دشمن همه این مجموعه یک مشت محکم پولادین هستند که بر فرق دشمن فرود می‌آیند. امروز اینجور است و بعد از این هم به توفیق الهی اینجور خواهد بود.

– اتحاد ملی و یکپارچگی مردم همچنان وجود دارد و خواهد داشت و البته همه در مقابل آن مسئول هستیم.

– در اظهارات و بگومگوهای وزارت خارجه با طرف‌های سیاسی خود، کلمه غنی‌سازی بسیار تکرار می‌شود. غنی‌سازی یک کلمه است اما در زیر آن یک کتاب حرف است. – غنی‌سازی اورانیوم یعنی دانشمندان و متخصصان این حوزه، اورانیوم خام را با یک رشته تلاش‌های فنی پیچیده و پیشرفته تبدیل به ماده‌ای بسیار باارزشی کنند که در مسائل گوناگون زندگی مردم دارای تأثیر است.

– امروز در سطح بالای غنی‌سازی اورانیوم قرار داریم. البته کشورهایی که می‌خواهند سلاح هسته‌ای درست کنند این را تا ۹۰ درصد خلوص می‌برد ولی ما چون احتیاج به سلاح نداریم و تصمیم بر عدم سلاح هسته‌ای داریم تا آنجا بالا نبردیم تا ۶۰ درصد بالا بردیم که رقم خوبی است و برای کارهای مورد نیاز کشور لازم است.

– ما یکی از ۱۰ کشور دنیا هستیم که این توانایی را داریم. ۹ کشور دیگر البته بمب هسته‌ای دارند. ما هستیم که بمب هسته‌ای نداریم و نخواهیم داشت و بنا نداریم از سلاح هسته‌ای استفاده کنیم.

در اظهارات اهل سیاست، مسئله‌ی مذاکره‌ی با آمریکا زیاد مطرح میشود، نظرات مختلفی هم هست، بعضیها گفتم، این را مفید میدانند، لازم میدانند،‌ بعضیها مضر میدانند، بعضیها نظرات میانه‌تری دارند، حرفها مختلف است.

 من آنچه را که تا حالا در این سالهای متمادی فهمیدم، دیدم، احساس کردم و تجربه کردم را به ملت عزیزمان عرض میکنم:
حرف من این است که در حال حاضر با وضعیتی که وجود دارد، حالا ممکن است ۲۰ سال دیگر،‌ ۳۰ سال دیگر وضعیت دیگری وجود داشته باشد، با او کاری نداریم، در وضع کنونی مذاکره‌ی با دولت آمریکا اولاً هیچ کمکی به منافع ملی ما نمیکند، هیچ سودی برای ما ندارد، هیچ ضرری را هم از ما دفع نخواهد کرد.

️ یعنی کاری است بدون سود، بدون اینکه برای کشور فایده‌ای داشته باشد، بدون اینکه ضرری را دفع کند. مطلقاً چنین تأثیری ندارد. این اولاً.

البته در این چند دهه که ما این کارها را [در مسئله غنی‌سازی] در کشور انجام دادیم، فشارها هم روی ایران، روی مسئولین کشور، روی دولتهایمان، بسیار زیاد بوده که خواستند با این فشارها ایران دست از این کار بردارد، ما تسلیم نشدیم و نخواهیم شد.

 ما تسلیم فشار در این قضیه و در هر قضیه‌ی دیگری، تسلیم فشار نشدیم و نخواهیم شد. حالا این بابا، طرف آمریکایی، پا را در یک کفش کرده که ایران باید غنی‌سازی نداشته باشد، حالا دیگران، قبلیها میگفتند که غنی‌سازی بالا نداشته باشید یا محصولات غنی‌سازی‌تان را در کشور نگه‌ ندارید، این چیزها را میگفتند که ما قبول نداشتیم، این میگوید اصلاً غنی‌سازی نداشته باشید، اصلاً به‌کلی غنی‌سازی نداشته باشید. یعنی چه؟

 یعنی این دستاورد بزرگی که برای آن کشورمان این همه تلاش کرده، این همه هزینه کرده، این همه مشکلات فراوان را از سر گذرانده، همه‌ی این تلاشها را، همه‌ی محصول این کارها را دود کنید و هوا کنید و از بین ببرید! معنای غنی‌سازی نداشتن این است. خب معلوم است، ملت غیرتمندی مثل ملت ایران، توی دهن گوینده‌ی این حرف میزند و این حرف را قبول نمیکند.

ثانیاً بعکس، [مذاکره با آمریکا] زیانهایی هم مترتّب است بر آن. یعنی سود که ندارد هیچ، مطلب دوم این است که مذاکره‌ی با آمریکا در شرایط کنونی ضررهای بزرگی برای کشور دارد که شاید بشود گفت بعضی از این ضررها جبران ناپذیر هستند، یک چنین زیانهایی هم دارد، من حالا اینها را شرح خواهم داد.

اما اینکه میگوییم به سود ما نیست، برای ما فایده‌ای ندارد چون طرف آمریکایی پیشاپیش نتیجه‌ی مذاکرات را معین کرده خودش، یعنی اعلام کرده که مذاکره‌ای را قبول دارد، میخواهد مذاکره‌ای بکند که نتیجه‌ی آن مذاکره، تعطیل شدن فعالیتهای هسته‌ای و غنی‌سازی در کشور ایران باشد.

یعنی بنشینیم پشت میز مذاکره‌ی با آمریکا و نتیجه‌ی گفتگوهایی که با آنها خواهیم کرد این باشد که او، حرفی باشد که او گفته باید انجام بگیرد، اینکه دیگر مذاکره نیست، این دیکته است، این تحمیل است؛ بنشین مذاکره کن با یک طرفی که نتیجه‌ی آن مذاکره الزاماً باید همان چیزی باشد که او میخواهد، همان چیزی باشد که او میگوید، این مذاکره است؟

طرف مقابل امروز این‌جوری حرف میزند، میگوید مذاکره کنیم و از مذاکره این در بیاید که ایران غنی‌سازی نداشته باشد، حالا این غنی‌سازی را گفته، چند روز قبل از این معاونش اعلان کرد که ایران بایستی موشک هم نداشته باشد، نه موشک دور بُرد، موشک میان بُرد هم نباید داشته باشد، موشک کوتاه بُرد هم نداشته باشد، نباید داشته باشد.

یعنی ایران آنچنان دستش بسته و خالی باشد که حتی اگر چنانچه بهش تعرض شد به این پایگاه آمریکایی در عراق یا در فلان جا هم نتواند جوابی بدهد و پاسخی بدهد، معنای این حرف این است.

مذاکره کنیم تا این نتیجه بوجود بیاید! خب این سود نیست، این مذاکره‌ای است که در آن هیچ سودی وجود ندارد، همه‌اش به ضرر ماست این نتیجه‌ی مذاکره. زورگویی است، تحمل زورگویی و تحمیل آمریکاست، این مذاکره نیست.

وقتی کسی با ایران اسلامی طرف است، این‌جور توقعات، این‌جور اظهارات، ناشی از نشناختن ملت ایران است، ناشی از نشناختن جمهوری اسلامی است، ناشی از این است که نمیداند فلسفه و مبنا و ممشای ایران اسلامی چیست،‌ اینها را که نمیداند اینجوری حرف میزند، به قول ما مشهدیها «این حرف از دهن گوینده‌اش بزرگتر است» و قابل اعتنا نیست این حرف، این حرفی که بیایید مذاکره کنیم برای یک چنین چیزی. پس بنابراین برای ما سود ندارد.

طرف تهدید کرده که اگر مذاکره نکنید چنین و چنان خواهد شد، حالا نمیدانم بمباران میکنیم، چه میکنیم، از این حرفها و یک‌خرده مبهم،‌ یک‌خرده صریح تهدید. یا مذاکره کنید اگر مذاکره نکردید چنین و چنان خواهد شد، این تهدید است. خب قبول چنین مذاکره‌ای نشانه‌ی تهدیدپذیری ایران اسلامی است، اگر چنانچه شما رفتید با این تهدید مذاکره کردید، معنایش این است که ما در مقابل هر تهدیدی فوراً می‌ترسیم،‌ می‌لرزیم و به طرف، و تسلیم طرف مقابل میشویم، معنایش این است.

این تهدیدپذیری اگر بوجود آمد، دیگر انتها نخواهد داشت.‌ امروز میگویند اگر چنانچه غنی‌سازی داشته باشید، ما چنین و چنان میکنیم، فردا میگویند اگر موشک داشته باشید ما چنین و چنان میکنیم.‌ بعد میگویند اگر با فلان کشور ارتباط نداشته باشید ما چنین و چنان میکنیم، اگر با فلان کشور ارتباط داشته باشید، ما چنین و چنان.

همه‌اش تهدید، مجبوریم که در مقابل تهدیدهای دشمن عقب‌نشینی کنیم، یعنی قبول مذاکره‌ای که با تهدید همراه است را هیچ ملتِ با شرفی انجام نمیدهد،‌ هیچ سیاستمدار خردمندی هم آن را تصدیق نمیکند.

طرف مقابل هم البته حالا ممکن است بگوید من در مقابل این چیز، فلان امتیاز هم به شما میدهم؛ دروغ میگویند. آنچه را که میگویند امتیاز، بعنوان امتیاز میدهیم، دروغ است.

 ما عرض کنم که در ۱۰ سال قبل از این، ما یک قراردادی با آمریکاییها بستیم که اسمش در داخل کشور ما، برجام است، و در این قرارداد بنا شد که ما در مورد هسته‌ای این کارها را انجام بدهیم: آن مرکز تولید را مسدود کنیم، آن محصول سه و نیم درصدی که آن وقت تولید میکردیم را بدهیم برود به خارج یا رقیق کنیم، یعنی از بین برود، غنی‌سازی‌اش را از بین ببریم و چیزهای دیگر، آنها هم در مقابل تحریمها را بردارند و بعد از ۱۰ سال پرونده‌ی ایران در آژانس هسته‌ای بین‌المللی به شکل عادی در بیاید.

 بنده آن وقت، وقتی مسئولین کشور آمدند پیش ما گفتند ۱۰ سال، من گفتم بابا ۱۰ سال یک عمر است،‌ چرا ۱۰ سال را قبول میکنید شما؟ گفتند چنین، چنان، بنا شد ۱۰ سال را هم قبول نکنند اما قبول کردند به هر حال، ۱۰ سال، ۱۰ سال همین‌ روزها تمام شد.

 آن ۱۰ سالی که بنا شده بود که پرونده‌ی ایران در آژانس عادی بشود این روزها تمام شد. امروز شما ملاحظه کنید، نه تنها پرونده عادی نشده، بلکه مشکلات هسته‌ای کشور در شورای امنیت، سازمان ملل و در هسته‌ای مضاعف شده، چند برابر هم شده.
 طرف این‌جوری است. قولش این است. ما همه‌ی کارهایی که باید انجام میدادیم را انجام دادیم، او تحریمها را برنداشت،‌ قولهایی که داده بود هیچ کدام را انجام نداد و بعد هم اصلاً خود آن به تعبیر رائج پاره کرد آن قرارداد را، یا آن توافقنامه یا تفاهمنامه‌ای را که مقرر شده بود، آن را اصلاً بکلی خارج شد از برجام و رد کرد
.